نبض عشق



امروزم گذشت ولی یه روزه تلخ.یه روز پر از درد.پراز غم.غصه.چرا؟!مگه چی شده؟!هیچی.یادم ندادن ولی یاد گرفتم همیشه راست بگم و صادقانه حرف بزنم.خب از خیلی قدیم ترها،اون موقع ها که ماها اصلا نبودیم همیشه گفتن راست بگید یا همون حقیقتو بگید اگه حتی به ضررتون باشه!!!
حالا اینکه امروزه روزگار،همه چی عوض شده بماند!یعنی امروزه تا جاییکه میشه و میتونن اول دروغ و دوَنگ میگن بعد اگه دیگه نشد و نتونستن،تازه اونموقع راستشو میگن!!! نوش داروی بعد مرگِ سهراب که میگن اینجاهاست!
خب منم تا جاییکه میتونستم و تونستم اینکارو کردم،کدوم کار؟!همون دیگه،راست گفتن،حقیقت گفتن.یاد گرفتم راست بگم راست برم و بسپارم به خدا.راضی باشم به رضای خودش نه بنده هاش.هرچند رضایتِ بنده هاشم شرط هستش ولی خب ظاهراً برخی از بنده های خدا،رضایتشون توی حقیقت شنیدن،تامین نمیشه!واسه همین وقتی حرف راست و حقیقت میشنون.
چیزی جز گفتن بی حرمتی و توهین راضیشون نمیکنه!!!
خیالی نیست.عیبی نداره.به شخصِ ترجیح میدم صادقانه شکست بخورم تا اینکه با نیرنگ و دو دره بازی به موفقیت برسم.به من چه بقیه چطورن و چطور میگن!!!من سعی میکنم خودمو دریابم.
خلاصه که امروزم گذشت.تلخ.
کاش حداقل آدمِ بخشنده ای بودم و میتونستم ببخشم.

اگر ۵۰ میلیون نفر هم جمع بشن و یک مورده احمقانه رو باهم یکصدا فریاد بزنن،این همصدایی باعث نمیشه اون مورد احمقانه درست بنظر بیاد و همچنان اون مورد احمقانه خواهد بود و تغییری نخواهد کرد.
امروزه در نقطه ای که منو ما به سر میبریم جنایتهایی داره اتفاق میوفته که دلایلی از جمله فقر فهم و شعور،جهل و خرافه و عقب موندگی داره.
ولی مهم ترین دلیلِ رخ دادنِ این جنایتهای بی پایان این هستش که حاکمان یا حکومت گران،هیچوقت نمیخوان کوتاهی و تقصیراتِ خودشون رو بپذیرن و اصلاح کنن.
همش دنبالِ نفره دوم یا سومی هستن که تقصیراتِ وقوعِ جنایاتِ مختلف رو گردنِ اونها بندازن!
یکی از دروسِ واقعه عاشورا این بود که اگر دین و شرافت و وجدان ندارید،حداقل آدم باشید.آزاده مَرد باشید!

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

yaserfile هنر معلمی مقاوم سازی تکنوپل صد دروازه انگیزش کنکور عناوین **** روزنه امید **** کاربرد آمار فضایی بهترین سایت